ماتریس حسابداری اجتماعی
1- مقدمه
در نیم قرن گذشته، بسط و گسترش
نظامهای حسابداری كلان و بخشی و الگوهای مرتبط به آنها در قلمروهای اقتصادی،
اجتماعی و زیست محیطی با توجه به تحولات اقتصاد جهانی سه مرحله مشخص زیر را پشت سر
گذاشته است:
مرحله اول كه حدود 10 سال طول كشید
(دهه 1950 میلادی) كلیه نظامهای حسابداری كلان به شكل حسابهای ملی و بخشی در قالب
نظام حسابداری جدول داده- ستانده و طیف وسیعی از الگوهای مرتبط به آنها اساساً در
خدمت دیدگاههائی بودند كه بعدها به دیدگاههای رشد محور معروف شدند (بانوئی، 1381).
یكی از نارساییهای اساسی این نوع نظامهای حسابداری مذكور و دیدگاههای مرتبط به آن
نادیده گرفتن مستقیم آمارهای اجتماعی (آمارهای مردمی) در كنار آمارهای نظام مند
شده اقتصادی می باشد و بنابراین نباید انتظار داشت كه الگوهای مرتبط به آنها
انعطاف پذیری لازم و كافی را در تبیین عدالت اجتماعی داشته باشند (بانوئی، 1383).
مرحله دوم یك دوره بیست ساله
(1980-1960) را در بر می گیرد. در این دوره مشاهده می گردد كه تلاشهای قابل توجهی
در رفع نارساییها و اصلاح نظامهای حسابداری پیشین متناسب با دیدگاههای جدید توسعه
اقتصادی با رویكردهای «نیازهای اساسی» و انسان محور صورت گرفته است. در این مورد
حداقل چهار عامل اصلی نقش اساسی را داشته اند.
یك: استقلال كشورهای در حال توسعه و مشكلات ساختاری اقتصادی و
اجتماعی آنها.
دو: ظهور دیدگاههای جدید توسعه اقتصادی با محوریت نیازهای اساسی و
توسعه انسانی.
سه: عدم هماهنگی بین نظامهای حسابداری كلان و بخشی موجود و
الگوهای مرتبط به آن در تحلیلهای همزمان اقتصادی و اجتماعی.
چهار: نادیده گرفته شدن ساختار اقتصادی و اجتماعی كشورهای در حال
توسعه در نظامهای حسابداری موجود.
زیرا كه از نقطه نظر تاریخی، نظامهای
حسابداری موجود، اساساً بر مبنای ساختار اقتصادی كشورهای پیشرفته طراحی شده اند [Stone, 1986] . به منظور رفع
نارساییهای نظامهای حسابداری كلان و بخشی موجود، سازمان بین المللی، نظیر سازمان
بینالمللی كار و بانك جهانی و همچنین طیف
وسیعی از پژوهشگران تلاش كردند یك نوع نظام حسابداری را طراحی نمایند كه بعدها به
نظام حسابداری میانه و الگوهای مرتبط به آن نیز به الگوهای میانه معروف گردید.